سوال
چرا خداوند از خشونت وحشتناکی که در عهد قدیم اتفاق افتاده است چشم پوشی کرده است؟
جواب
دستور خداوند مبنی بر کشتن قوم ها در عهد قدیم به موضوع انتقاد تند مخالفان مسیحیت تبدیل شده بود. شکی وجود ندارد که در عهد قدیم خشونت اتفاق افتاده است. پرسش اینجاست که آیا این خشونت قابل توجیه است و خدا از آن چشم پوشی کرده است. ریچارد دایکینز، خداناباور، در پرفروش ترین کتاب ش به نام «توهم خدا» خدای عهد قدیم را شخصی «کینه جو و خون ریزی که پاکسازی قومی می کند » معرفی می کند. ریچارد هیتچینز، روزنامه نگار، می گوید عهد قدیم حکم قتل عام بی حساب و کتاب دارد. دیگر منتقدان مسیحیت نیز چنین اتهاماتی می زنند و یهوه را متهم به «جنایت علیه بشریت» می کنند.
اما آیا این انتقادات درست است؟ آیا خدای عهد قدیم یک هیولای اخلاقی است که مستبدانه دستور نسل کشی زنان، مردان و کودکان بی گناه را صادر می کند؟ آیا واکنش او به گناهان عمالیقی ها و کنعانی ها شکل شرورانه ای از پاکسازی اخلاقی بود؟ و یا این امکان وجود دارد که خداوند دلایل کافی برای صدور دستور نابودی این قوم ها داشته است؟
مطالعه ی جزئی فرهنگ کنعانی ها، شرارت ذاتی و اخلاقی آنها را آشکار می کند. کنعانی ها مردمانی بی رحم و پرخاشگری بودند که مرتکب اعمال وحشیانه، زنای با محارم و حتی قربانی کردن کودکان می شدند. انحرافات جنسی در بین آنها عادی بود. گناهان کنعانیان آنقدر زننده بود که خداوند گفت، «تمامی آن سرزمین با این نوع اعمال، نجس شده است. به همین دلیل است که مردمانی را که در آنجا ساکنند مجازات میکنم، و سرزمینشان آنها را قی میکند» (لاویان فصل 18 آیه 25). با این حال، نابودی آنها بیشتر به دلیل دین کنعانی ها بود تا مردم آن (تثنیه فصل 7 آیه های 3 تا 5، فصل 12 آیه های 2 تا 3). انگیزه مجازات قومیتی نبود. برخی از کنعانی ها مانند رهاب در اریحا توبه کردند، در نتیجه خداوند به آنها رحم کرد (یوشع فصل 2). خواست خدا برای بدکاران این است که توبه کنند، نه اینکه بمیرند (حزقیال فصل 18 آیه های 31 تا 32، فصل 33 آیه 11).
خداوند علاوه بر پرداختن به گناهان قومی از پیروزی بر کنعانی ها استفاده کرد تا یک مفهوم تاریخی و دینی برای معرفی مسیح به جهان را شکل دهد. مسیح نجات را نه تنها برای اسرائیل بلکه برای دشمنان آنها، که شامل کنعانی ها نیز می شود، به ارمغان آورد (مزامیر فصل 87 آیه های 4 تا 6؛ مرقس فصل 7 آیه های 25 تا 30).
نباید فراموش کنیم که خداوند بیش از چهارصد سال به کنعانیان مهلت توبه داد! کتاب عبرانیان به ما می گوید کنعانیان نافرمان و سرکش بودند، این گفته شاهدی برای گناهکار بودن آنهاست (عبرانیان فصل 11 آیه 31). کنعانیان به قدرت خداوند آگاهی داشتند (یوشع فصل 2 آیه های 10 تا 11؛ فصل 9 آیه 9) و می توانستند توبه کنند. اما به جز در مواردی اندک، آنها به نافرمانی از خدا ادامه دادند تا وقتی که آن پایان تلخ رقم خورد.
اما چرا خداوند دستور کشتار غیرنظامیان را نیز داد؟ بر اساس کتاب مقدس او چنین دستوری نیز داد. دوباره نباید فراموش کنیم درست است که زنان کنعانی نمی جنگیدند اما این به هیچ عنوان به این معنی نیست که آنها بی گناه بودند، رفتار گمراه کننده ی آنها در اعداد فصل 25 نشان دهنده این واقعیت می باشد (اعداد فصل 25 آیه های 1 تا 3). اما سوال دیگری نیز وجود دارد: چرا کودکان؟ پاسخ این پرسش سخت است و برای رسیدن به پاسخ باید چند مورد را در نظر بگیریم. اول اینکه هیچ انسانی (حتی نوزادان) به طور واقعی بی گناه نیست. کتاب مقدس به ما می گوید همه ما گناهکار به دنیا آمده ایم (مزامیر فصل 51 آیه 5؛ فصل 58 آیه 3). این موضوع به این حقیقت اشاره می کند که همه به نوعی به خاطر گناه آدم مقصرند، حتی نوزادان.
دوم اینکه خداوند حاکم زندگی همه ی انسان هاست و هر زمان که مناسب بداند می تواند آن را بگیرد. تنها خدا زندگی می دهد و تنها خدا این حق را دارد هر زمان که می خواهد آن را بگیرد. او در نهایت زندگی را هنگام مرگ از انسان می گیرد. ما صاحب این زندگی نیستیم بلکه خدا صاحب آن است. ما نباید زندگی انسان ها را بگیریم مگر در موارد خاصی مانند مجازات اعدام، جنگ یا دفاع از خود، اما خداوند حق دارد این کار را انجام دهد. ما این حس را زمانی در درون خود احساس می کنیم که یک شخص یا مقام دولتی را متهم می کنیم که نقش خدا را بازی کرده و زندگی کسی را گرفته است. خداوند هیچ تعهدی ندارد که زندگی یک شخص را حتی برای یک روز بیشتر تمدید کند. زمان و چگونگی مرگ ما کاملا در دستان اوست.
سوم اینکه زمانی می توانیم در مورد کنعانی ها بگوییم کار خدا ظالمانه بوده که زندگی همه آنها به جز نوزادان و کودکان را می گرفت. نوزادان و کودکان بدون حمایت پدر و مادر خود به هر حال به دلیل گرسنگی تلف می شدند. یک یتیم در خاور نزدیک باستان، شانس زیادی برای زنده ماندن نداشت.
در آخر اینکه فرزندان کنعانی ها به احتمال زیاد به راه و روش ادیان اجداد خود بزرگ می شدند. زمان آن فرا رسیده بود که فرهنگ بت پرستی و انحرافات اخلاقی در کنعان به پایان برسد. همچنین یتیمان کنعانی با کینه از اسرائیلی ها بزرگ می شدند و احتمالا برخی از آنها به دنبال انتقام جویی می رفتند و به کنعان و بت پرستی باز می گشتند.
وضعیت ابدی نوزادان کشته شده در کنعان را نیز در نظر بگیرید. خداوند زندگی آنها را قبل از سن تکلیف گرفت بنابراین ما معتقدیم که آنها مستقیما به بهشت رفتند. آن بچه ها قطعا در جای بهتری هستند بسیار بهتر از وقتی که در کنعان بزرگ می شدند.
دستور خداوند به خشونت در عهد قدیم مسئله ی پیچیده ای است. با این وجود باید به یاد داشته باشیم که خداوند همه چیز را از دیدگاه ابدی می بیند و راه های او با راه های ما یکی نیستند (اشعیا فصل 55 آیه های 8 تا 9). پولس به ما می گوید که خداوند هم مهربان است و هم سختگیر (رومیان فصل 11 آیه 22). گرچه طبیعت مقدس خداوند مجازات گناهان را می طلبد اما لطف و مهربانی او شامل حال کسانی خواهد شد که توبه کرده و نجات پیدا می کنند. نابودی کنعانیان به ما یادآوری می کند که خداوند باوجود اینکه مهربان و بخشنده است اما خدای پاکی و خشم نیز هست.
English
چرا خداوند از خشونت وحشتناکی که در عهد قدیم اتفاق افتاده است چشم پوشی کرده است؟