سوال
چرا ادیان نمی توانند با یکدیگر هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشند؟
جواب
اغلب گفته می شود که اکثرا جنگ ها در نام دین صورت گرفته اند. این گفته کاملا نادرست است اما بسیاری از مردم همچنان این پرسش را دارند که چرا ادیان نمی توانند با یکدیگر هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشند؟ پاسخ کوتاه به این پرسش این است که رقابت بین ادیان مختلف بر سر قلب و روح انسان ها است. دین، ذات بسیار منحصر به فردی دارد، برای اینکه هر یک از ادیان ادعایی درباره حقیقت می کنند که در تضاد با ادعای دیگر ادیان است.
هر یک از ادیان به سه پرسش اساسی پاسخ می دهند: انسان از کجا آمد و چرا اینجاست؟ آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟ آیا خدایی وجود دارد و چگونه می توان او را شناخت؟ این پرسش ها کمک می کنند تا جهان بینی و فسلفه اساسی یک انسان در برخورد با زندگی، یک فرد شکل بگیرد. زمانی که پاسخ به این پرسش ها در بین انسان ها متفاوت است، درگیری بر سر عقاید به وجود می آید. این بحث و مشاجره ممکن است یک اختلاف دوستانه یا نبرد مرگ و زندگی باشد. وجود صدها دین مختلف در دنیا، و میلیون ها انسان با جهان بینی ها و دیدگاه های شخصی، به این درگیری ها شدت می دهد.
معمولا وقتی درباره عدم هم زیستی مسالمت آمیز ادیان پرسشی مطرح می شود، توجه و تمرکز بر روی درگیری های بین مسیحیت، یهودیت و اسلام قرار می گیرد، گرچه پای ادیان دیگری نیز در اکثر مواقع در میان بوده است. گاهی تضادی بین صلح طلبی عرفان شرقی و خشونت ادیان یگانه پرست (مسیحیت، یهودیت، اسلام) وجود دارد. گرچه خشونت و افراطی گرایی در بین ادیان عرفانی نیز دیده می شود. با نگاهی به تاریخ متوجه می شویم که هر دینی به سهم خود افراطی گری و خشونت داشته است. پرسش مهم این است که آیا خونریزی یکی از ویژگی های آموزش های ضروری یک دین است و یا حاصل تحریف کاربرد آن دین می باشد.
مسیحیت اغلب به دلیل بی رحمی هایی که در نام عیسی مسیح انجام داده است، سرزنش می شود. جنگ های صلیبی (1096-1272)، تفتیش عقاید (1200-1800)، و جنگ های مذهبی فرانسه (1526-98) نمونه هایی از این موارد هستند. همه این رویدادها با رهنمودها و تایید کلیسای کاتولیک روم اتفاق افتاد، اما در تضاد کامل با آموزش های عیسی مسیح قرار داشتند. در حقیقت، تفتیش عقاید و جنگ های مذهبی فرانسه حمله کلیسای کاتولیک بر علیه مسیحیانی بود که با عقاید و آموزش های کلیسای کاتولیک مخالفت کرد. نوآ وبستر در مورد این تاریخ گفت، «نهادهای کلیسایی اروپا که برای حمایت از حکومت های ظالم به وجود آمده اند، تحریف مسیحیت و سوء استفاده از آن هستند.»
وقتی آموزش های مسیح و شاگردان را بررسی می کنیم به این نتیجه قطعی می رسیم که از مسیحیان زندگی آرام و صلح آمیز خواسته شده است. رومیان فصل 12 آیه های 14 و 18 می گوید، «گر كسی شما را به سبب مسيحی بودن، مورد جفا و آزار قرار داد، او را نفرين نكنيد، بلكه دعا كنيد كه خدا او را مورد لطف خود قرار دهد... با هيچكس جر و بحث نكنيد. تا آنجا كه ممكن است با مردم در صلح و صفا به سر بريد.» عیسی مسیح در متی فصل 5 آیه 39 می گوید، «اما من میگويم كه اگر كسی به تو زور گويد، با او مقاومت نكن؛ حتی اگر به گونهٔ راست تو سيلی زند، گونهٔ ديگرت را نيز پيش ببر تا به آن نيز سيلی بزند.» پطرس می نویسد، «اگر كسی به شما بدی كرد، به او بدی نكنيد، و اگر كسی به شما دشنام داد، به او دشنام ندهيد؛ بلكه برای ايشان دعای خير و بركت كنيد، زيرا ما بايد با ديگران مهربان باشيم؛ آنگاه خدا ما را بركت خواهد داد» (اول پطرس فصل 3 آیه 9).
یهودیت نیز به خشونت متهم شده است، اما در طول تاریخ، یهودیان کسانی بودند که بیش از دو هزار سال مورد خشونت قرار گرفته اند. آنها در صلح و آرامش زندگی می کردند و خدمات خوبی برای دیگران فراهم می آورند، با این وجود در هر کشوری که زندگی کردند، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. برخی از مردم به قسمت هایی از عهد قدیم اشاره می کنند که در آنها به یهودیان دستور نابود کردن ملت های دیگر داده شده است و می گویند که این موارد ماهیت خشن یهودیت را ثابت می کنند. اما باید بدانیم گرچه خدا به یهودیان دستور داد ساکنان سرزمین موعود را نابود کنند (تثنیه فصل 7 آیه های 1-5)، تا از بت پرست شدن مردم جلوگیری شود اما همچنین دستور داد تا به غریبه ها ظلم نشود (خروج فصل 22 آیه 21). و او از همه دعوت می کند، نه فقط یهودیان، که به او ایمان بیاورند و نجات پیدا کنند (اشعیا فصل 45 آیه 22، رومیان فصل 10 آیه 12، اول تیموتائوس فصل 2 آیه 4). هدف خداوند برکت دادن به همه انسان ها از طریق یهودیان است (پیدایش فصل 12 آیه 3، اشعیا فصل 49 آیه 6). یهودیت این حقیقت را به مردم آموزش می دهد که «خداوند به ما فرموده است كه از ما چه میخواهد. آنچه او از ما میخواهد اين است كه رحم و انصاف داشته باشيم و با كمال فروتنی احكامش را بجا آوريم» (میکاه فصل 6 آیه 8).
اسلام نیز به خشونت متهم شده است، و در سال های اخیر بسیاری سعی کرده اند تا بین افراطی گرایی اسلامی و «دین و صلح و آرامش»، اصطلاحی که گاهی به اسلام نسبت داده می شود، تمایز قائل شوند. شکی نیست که مسلمانان صلح طلب زیادی وجود دارند، اما شکی نیز وجود ندارد که خشونت پایه و اساس اسلام است. محمد (570-632)، بنیان گذار اسلام، در مکه بزرگ شد و بشارت مکاشفات خود را در سن 40 سالگی آغاز کرد. زمانی که برخی از قبایل با او مخالفت کردند، پیروان خود را در اقداماتی خشونت آمیز رهبری کرد تا مخالفان را شکست دهد و آنها را به اجبار مسلمان کند. بسیاری از مکاشفات محمد، مسلمانان را تشویق به کشتن کسانی می کرد که به اسلام ایمان نمی آورند (بقره آیه 191، نساء آیه 74، انفال آیه 12)، این روش اصلی گسترش اسلام در تاریخ بود. زمانی که ایالات متحده درگیر جنگ با دزدان دریایی بربر (عثمانی) بود، تیموتی پیکرینگ، وزیر امور خارجه، گفت: «به آنها (مسلمانان) وحی شده است که جنگ با مسیحیان باعث رستگاری آنها می شود و عمل به این وظیفه دینی فواید دنیوی بسیار زیادی دارد، آنها انگیزه ی بسیار قوی ای برای جنگ ها بی رحمانه دارند.» افراطی گراهای مسیحی کتاب مقدس را برای توجیه خشونت شان تحریف کردند، اما مسلمانان افراطی برای توجیه اعمالشان می توانند مستقیما به آموزش های بنیان گذار اسلام اشاره کنند. مسلمانان میانه رو هستند که باید توضیحی راجع به آیه های خشونت آمیز قرآن بدهند.
علت عدم همزیستی مسالمت آمیز ادیان را می تواند در یک کلمه خلاصه کرد: گناه. برای اینکه گناه همه انسان ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد، تمایل به جنگ می تواند در بافت مذهبی نیز افزایش پیدا کند. گرچه ادیان مختلف می توانند فواید مثبت مشابهی برای جامعه داشته باشند، اما همه آنها یکسان نیستند. تنها مسیحیت به حل مشکل گناه از راه تغییر قلب انسان می پردازد. «كسی كه از آنِ مسيح میگردد، تبديل به شخص جديدی میشود. او ديگر آن انسان قبلی نيست؛ او زندگی كاملاً تازهای را آغاز كرده است» (دوم قرنتیان فصل 5 آیه 17).
English
چرا ادیان نمی توانند با یکدیگر هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشند؟